scope-of-green-architecture-2

اصول معماری سبز (بخش دوم)

scope-of-green-architecture-2

از کتاب معماری سبز اثر برندا و روبرت ویل، “اصول معماری سبز” را این چنین می نویسیم:

معماران انگلیسی، برندا و روبرت ویل، در کتاب خویش با عنوان “معماری سبز: طراحی برای آینده ای آگاه از انرژی” یکی از صریحترین و ساده ترین چارچوب ها را برای معماری سبز مطرح می نماید که بر فراگیری از معماری بومی تاکید زیادی دارند؛ معماری که در حقیقت تجربه ی نسل های متمادی ساکنین یک منطقه و اقلیم ویژه در آن نهفته است. فرايند سبز چنين مطرح مي کند که تمام موضوعات وابسته به يکديگر هستند، و هر تصميم گيري بايد از تمام جنبه هاي آن بررسي شود.


اصل اول: حفاظت از انرژي

images

هر ساختمان بايد به گونه اي ساخته شود که نياز آن به سوخت فسيلي به حداقل ممکن برسد. جوامع قبلي ضرورت اين اصل را بدون هيچ شک و ترديدی پذيرفته بودند.تنها به سبب تنوع بسيار زياد مصالح و فن آوری های جديد درحال حاضر است که چنين اصلي در ساختمان ها به فراموشی سپرده شده است.

ساختمان هايي که در تعامل با اقليم محلی و در تلاش براي کاهش وابستگي به سوخت فسيلي ايجاد مي شوند، نسبت به آپارتمان های عادی، تجربياتی منفرد و مجزا و در نتيجه، به عنوان تلاش های نيمه کاره برای خلق معماری سبز مطرح مي شوند. بسياری از اين تجربيات نيز بيشتر حاصل کار انفرادی است تا کل يک جامعه؛ و بنابراين روشن است که اين تجربيات بيش از پيش از جامعه جدا مي شوند.

اصل دوم: کار با اقلیم

ساختمان ها بايد به گونه ای طراحي شوند که قادر به استفاده از اقليم و منابع انرژي محلي باشند.

شکل ساختمان ها و قرارگيري فضاهاي ساختماني مي توانند موجب تغيير سطح آسايش درون ساختمان ها شوند و در عين حال از طريق عايقبندي سازه، سبب کاهش مصرف سوخت فسيلي گردند. اين دو فرايند، ناگزير داراي هم پوشاني و نقاط مشترک فراوان هستند.

پيش از گسترش همه جانبه مصرف سوخت فسيلي، چوب منبع اصلي انرژي به حساب می آمد. هنوز هم چوب حدود ۱۵ درصد انرژی جهان امروز را تأمين مي کند. هنگامي که چوب کمياب و ناياب شد، برای بسياری از مردم امری طبيعی بود که در راستای کاهش نياز به چوب، براي توليد گرما از گرمای خورشيد کمک بگيرند. شهرهای يونانی همچون پيرنه، مکان شهر خود را به گونه ای تغيير دادند که از ورود سيل به شهر جلوگيری شود، و شبکه ای مستطيل شکل با خيابان های شرقي ـ غربي را احداث نمودند که به ساختمان ها اجازه جهت گيری به جنوب و استفاده از نور مطلوب خورشيد را ممکن مي ساخت.

رومی ها نيز پيروی از اصول طراحی خورشيدی را با آموختن از تجربيات يونان ادامه دادند؛ اما آنها پنجره های شفاف که اختراع قرن اول پس از ميلاد بود را نيز برای افزايش گرمای بدست آمده بکار گرفتند. با افزايش کمبود چوب به عنوان سوخت، استفاده از نماهای رو به جنوب در منازل ثروتمندان و همچنين حمام های عمومي نيز متداول شد.

سنت طراحي با اقليم براي ايجاد آسايش درون ساختمان ها به قوانين گرمايش محدود نمي شود. در بسياری از اقليم ها مشکل پيش روی معماران طراحی فضاهای خنک برای ايجاد وضعيت آسايش در ساختمان است راه حل معمول مدرن، يعني استفاده ازسيستم هاي تهويه هوا، تنها فرآيندی ناکارآمد در تقابل با اقليم و همراه با مصرف زياد انرژی است، که حتي به هنگام ارزانی انرژی و نبود آلودگی های خاص حاضر امری احمقانه به شمار مي آمد، ولی در حال حاضر بيشتر به ديوانگی شباهت دارد.

eco-architecture

 

اصل سوم: کاهش استفاده از منابع جديد


هر ساختمان بايد به گونه ای طراحی شود که استفاده از منابع جديد را به حداقل برساند و در پايان عمر مفيد، منبعی برای ايجاد سازه های ديگر به وجود بياورد.

گرچه جهت گيري اين اصل، همچون ساير اصول مورد بحث، به سوی ساختمان های جديد است، بايد دانست که منابع موجود در جهان در محيط مصنوع فعلي بکار گرفته شده اند و ترميم و ارتقا وضعيت ساختمان های فعلي برای کاهش اثرات زيست محيطی امری است که از اهميتی برابر با خلق سازه های جديد بر خوردار است. اين نکته را نيز بايد مورد توجه قرار داد که تعداد منابع کافی برای خلق محيط های مصنوع در جهان وجود ندارند که بتوان برای بازسازی هر نسل از ساختمان ها مقداری جديد از آنها را مورد استفاده قرار داد.

اين استفاده مجدد مي تواند در مسير استفاده از مصالح بازيافت شده، يا فضاهای بازيافت شده، شکل بگيرد. بازيافت ساختمان و عناصر درون آنها بخشی از تاريخ معماری است.

استفاده از اين روش بدين معنی است که در صورت لزوم مي توان بخش هايی از ساختمان قرون وسطايی را جابجا نمود؛ حتی امروزه نيز مي توان آنها را به مکانی ديگر منتقل نمود. بعضي اوقات کل سازه ساختمان براي برآورده ساختن هدفی جديد جابجا مي گردد.

اغلب در مواردی که دسترسي به منابع جديد به حداقل مي رسد روش هايی کشف مي شوند که با آنها مي توان از ساختمان هايی که برای يک منظور ساخته شده اند، برای مقاصد ديگر استفاده نمود. با اين حال، بعضی تغييرات ضروری مي توانند باعث تغيير شکل اصلی سازه يا ساختمان شود. اين موضوع برای کسانی که علاقمند به حفاظت و نگهداری دائمی از ساختمان ها هستند فاجعه ای به حساب می آيد.


آيا يک ساختمان به اين علت که زمانی مهم بوده است، بايد همواره بدون تغيير باقی بماند، يا بايد برای حفظ بازده و کارآیی، تغييرات الزامی را در آن انجام داد؟ يک فرايند سبز ممکن است در بررسی اين موضوع قضاوت را تنها بر اساس منابع موجود ممکن بداند. اگر منابع مورد نياز برای تغيير يک ساختمان کمتر از منابع مورد نياز برای تخريب و بازسازی آن باشد، بايد از اين تغييرات استقبال نمود. نوسازی ساختمان های موجود در شهر های بزرگ و کوچک همچنين مي تواند موجب حفاظت از منابع مورد استفاده جهت تخريب و باز سازی ساختمان، و بدين ترتيب جلوگيری از تخريب جامعه شود.

 

 

اصل چهارم: احترام به کاربران

معماري سبز به تمام افراد استفاده کننده از ساختمان احترام مي گذارد. green-energy-consultant

به نظر مي رسد که اين اصل ارتباط اندکي با آلودگي، تغيير اقليم جهاني و تخريب لايه ازون داشته باشد، اما فرايندی سبز از معماري که شامل احترام برای تمام منابع مشترک در ساختمان کامل هستند، انسان را از اين مجموعه خارج نمي نمايد. تمام ساختمان ها توسط انسان ها ساخته مي شوند، اما در بعضي سازه ها حقيقت حضور انساني محترم شمرده مي شود، در حالي که بعضي ديگر در تلاش برای رد ابعاد انساني در فرايند ساخت هستند.

احترام بیشتر به نیاز های انسانی و نیروی کار می تواند در دو مسیر مجزا مورد تجربه قرار بگیرد. برای یک ساختمان ساز حرفه ای , توجه به این نکته ضروری است که ایمنی و سلامت مصالح و فرآیند های شکل دهنده ساختمان, به همان میزان که برای کارگران و یا استفاده کنندگان آن مهم است, برای کل جامعه بشری نیز از اهمیت برخوردار می باشد. معماران به تدریج متوجه وجود سم های مختلف در سایت های ساختمانی شده اند, به تازگی استفاده از موارد عایق داراری سی اف سی و یا استفاده از سایر مصالح خطرناک در ساختمان ممنوع شده است.

شکل دیگر مشارکت انسانی که نیازمند توجه است, اشتراک و دخالت مثبت کاربران در فرآیند طراحی و ساخت است که اگر به طور موثری به کار گرفته نشود , یک منبع بسیار کارا و مفید به هدر رفته است . تعداد زیادی از ساختمان ها, از این انرژی استفاده کرده اند و نتایج حاصل از آن نیز موجب رضایت در خلق ساختمان های بزرگ شده است .


اصل پنجم: احترام به سايت

هر ساختمان بايد زمين را به گونه اي آرام و سبک لمس کند.

معمار استراليايي گلن موکارت اين جمله عجيب را بيان مي کند، که ساختمان بايد زمين را به گونه اي آرام و سبک لمس کند اين گفته يک ويژگي از تعامل ميان ساختمان و سايت آن را در خود دارد که براي فرآيند سبز امری ضروری است، و البته دارای ويژگي های گسترده تری نيز هست. ساختماني که انرژی را حريصانه مصرف مي کند، و با مصرف کنندگان و کاربران خويش بيگانه است، هرگز زمين را به گونه اي آرام و سبک لمس نمي کند. صريح ترين تفسير اين گفته، اين است که مي توان هر ساختمان را از درون سايت ساخته شده در آن خارج نمود و شرايط قبل از ايجاد ساختمان را دوباره در سايت احيا نمود.

در جوامع زندگي بومي و سنتي خود را براي يکجانشيني ترک کرده اند و معماران وارد عرصه طراحي شده اند، هنوز نيز برای ايجاد نمايشگاه های مختلف و ديگر فعاليت های فرهنگي نيازی مستمر به سازه هاي موقت وجود دارد. اين قبيل سازه ها اغلب شکل چادرهای باديه نشينان را بخود نمي گيرند؛ با اين وجود، يک مثال قابل توجه از استفاده از اين فن آوری متفاوت، طراحي صورت گرفته توسط معماران هلندی برای فستيوال ۸۶ در سونسبيک است. اين سازه براي حفاظت از مجسمه های شکستني واقع در خارج ساختمان طراحي شده بود و به علاوه بايد به گونه ای طراحي مي شد که به چشم نيايد. در اين سازه از چهارنوع  مصالح يعني بتن پيش ساخته برای پي ها، شيشه های شفاف برای ديوارها و سقف، فولاد برای خرپاها و اتصالات و سيليکون رزيني براي اتصال صفحات شيشه به يکديگر استفاده شد. باله های شيشه ای نيز به ديوارهای شيشه ای چسبانده شده بودند تا صلبيت بيشتری را ايجاد کنند و همچنين مکاني را برای اتصال خرپاهای فلزی سبک حامل سقف شيشه ای فراهم نمايند. کف ساختمان، زمين عادی بود و برای جلوگيری از گل شدن فقط با چوب پوشانده شده بود.

پس از پايان فستيوال اين ساختمان دوباره از يکديگر جدا گرديد و پي آن نيز از محل خارج، و خاک برداشته شده به جای خود بازگردانده شد؛ و بدين ترتيب زمين سايت بدون هيچ تغييری به وضعيت آن پيش از برگزاری فستيوال بازگشت. اين ساختمان را مي توان برای استفاده در هر نمايشگاه يا فستيوال ديگر به کار گرفت و يا اعضای آن را مي توان در هر سازه ديگر مورد استفاده قرار داد.

Big-Green-Architecture-House

 

اصل ششم: کل گرايي

تمام اصول سبز نيازمند مشارکت در روندی کل گرا برای ساخت محيط مصنوع هستند.

يافتن ساختمان هايي که تمام اصول معماری سبز را در خود داشته باشند، کار ساده ای نيست، چرا که معماری سبز بايد بيش از اینکه يک ساختمان منفرد در قطعه زمين خود را شامل شود، بايد شامل يک شکل پايدار از محيط شهری باشد. شهر، موجودی فراتر از مجموعه ساختمان هاست؛ در حقيقت آن را مي توان بصورت مجموعه ای از سامانه های در حال تعامل ديد سامانه هايی براي زيست، کار و تفريح که به صورت اشکال ساخته شده کالبد گرفته اند. با نگاه دقيق به اين سامانه هاست که مي توانيم چهره شهر آينده را ترسيم نماييم”.

Obamanation-Green-Energy

http://www.usgbc.org/

http://www.aia.org/

www.sustainablehome.co.uk

   


 

از کتاب معماري سبز اثر برندا و روبرت ويل اصول معماري سبز را اين چنين              مي نويسيم

فرايند سبز چنين مطرح مي کند که تمام موضوعات وابسته به يکديگر هستند، و هر تصميم گيري بايد از تمام جنبه هاي آن بررسي اصول مجزا با آن در تضاد قرار مي گيرد

اصل اول: حفاظت از انرژي

هر ساختمان بايد به گونه اي ساخته شود که نياز آن به سوخت فسيلي به حداقل ممکن برسد. جوامع قبلي ضرورت اين اصل را بدون هيچ شک و ترديدی پذيرفته بودند.تنها به سبب تنوع بسيار زياد مصالح و فن آوری های جديد درحال حاضر است که چنين اصلي در ساختمان ها به فراموشی سپرده شده است.

ساختمان هايي که در تعامل با اقليم محلی و در تلاش براي کاهش وابستگي به سوخت فسيلي ايجاد مي شوند، نسبت به آپارتمان های عادی، تجربياتی منفرد و مجزا و در نتيجه، به عنوان تلاش های نيمه کاره برای خلق معماری سبز مطرح مي شوند. بسياری از اين تجربيات نيز بيشتر حاصل کار انفرادی است تا کل يک جامعه؛ و بنابراين روشن است که اين تجربيات بيش از پيش از جامعه جدا مي شوند.

اصل دوم: کار با اقلیم

ساختمان ها بايد به گونه ای طراحي شوند که قادر به استفاده از اقليم و منابع انرژي محلي باشند.

شکل ساختمان ها و قرارگيري فضاهاي ساختماني مي توانند موجب تغيير سطح آسايش درون ساختمان ها شوند و در عين حال از طريق عايقبندي سازه، سبب کاهش مصرف سوخت فسيلي گردند.اين دو فرايند، ناگزير داراي هم پوشاني و نقاط مشترک فراوان هستند.

پيش از گسترش همه جانبه مصرف سوخت فسيلي، چوب منبع اصلي انرژي به حساب می آمد. هنوز هم چوب حدود ۱۵ درصد انرژی جهان امروز را تأمين مي کند. هنگامي که چوب کمياب و ناياب شد، برای بسياری از مردم امری طبيعی بود که در راستای کاهش نياز به چوب، براي توليد گرما از گرمای خورشيد کمک بگيرند. شهرهای يونانی همچون پيرنه، مکان شهر خود را به گونه ای تغيير دادند که از ورود سيل به شهر جلوگيری شود، و شبکه ای مستطيل شکل با خيابان های شرقي ـ غربي را احداث نمودند که به ساختمان ها اجازه جهت گيری به جنوب و استفاده از نور مطلوب خورشيد را ممکن مي ساخت.

رومی ها نيز پيروی از اصول طراحی خورشيدی را با آموختن از تجربيات يونان ادامه دادند؛ اما آنها پنجره های شفاف که اختراع قرن اول پس از ميلاد بود را نيز برای افزايش گرمای بدست آمده بکار گرفتند. با افزايش کمبود چوب به عنوان سوخت، استفاده از نماهای رو به جنوب در منازل ثروتمندان و همچنين حمام های عمومي نيز متداول شد.

سنت طراحي با اقليم براي ايجاد آسايش درون ساختمان ها به قوانين گرمايش محدود نميشود. در بسياری از اقليم ها مشکل پيش روی معماران طراحی فضاهای خنک برای ايجاد وضعيت آسايش در ساختمان است راه حل معمول مدرن، يعني استفاده ازسيستم هاي تهويه هوا، تنها فرآيندی ناکارآمد در تقابل با اقليم و همراه با مصرف زياد انرژی است، که حتي به هنگام ارزانی انرژی و نبود آلودگی های خاص حاضر امری احمقانه به شمار مي آمد، ولی در حال حاضر بيشتر به ديوانگی شباهت دارد.

 

اصل سوم: کاهش استفاده از منابع جديد

 هر ساختمان بايد به گونه ای طراحی شود که استفاده از منابع جديد را به حداقل برساند و در پايان عمر مفيد،منبعی برای ايجاد سازه های ديگر به وجود بياورد.

گرچه جهت گيري اين اصل، همچون ساير اصول مورد بحث، به سوی ساختمان های جديد است، بايد دانست که منابع موجود در جهان در محييط مصنوع فعلي بکار گرفته شده اند و ترميم و ارتقا وضعيت ساختمان های فعلي برای کاهش اثرات زيست محيطی امری است که از اهميتی برابر با خلق سازه های جديد بر خوردار است. اين نکته را نيز بايد مورد توجه قرار داد که تعداد منابع کافی برای خلق محيط های مصنوع در جهان وجود ندارند که بتوان برای بازسازی هر نسل از ساختمان ها مقداری جديد از آنها را مورد استفاده قرار داد.

اين استفاده مجدد مي تواند در مسير استفاده از مصالح بازيافت شده، يا فضاهای بازيافت شده، شکل بگيرد. بازيافت ساختمان و عناصر درون آنها بخشی از تاريخ معماری است.

استفاده از اين روش بدين معنی است که در صورت لزوم مي توان بخش هايی از ساختمان قرون وسطايی را جابجا نمود؛ حتی امروزه نيز مي توان آنها را به مکانی ديگر منتقل نمود. بعضي اوقات کل سازه ساختمان براي برآورده ساختن هدفی جديد جابجا مي گردد.

اغلب در مواردی که دسترسي به منابع جديد به حداقل مي رسد روش هايی کشف مي شوند که با آنها مي توان از ساختمان هايی که برای يک منظور ساخته شده اند، برای مقاصد ديگر استفاده نمود.با اين حال، بعضی تغييرات ضروری مي توانند باعث تغيير شکل اصلی  سازه يا ساختمان شود. اين موضوع برای کسانی که علاقمند به حفاظت و نگهداری دائمی از ساختمان ها هستند فاجعه ای به حساب می آيد.

 آيا يک ساختمان به اين علت که زمانی مهم بوده است، بايد همواره بدون تغيير باقی بماند، يا بايد برای حفظ بازده و کارآیی، تغييرات الزامی را در آن انجام داد؟ يک فرايند سبز ممکن است در بررسی اين موضوع قضاوت را تنها براساس منابع موجود ممکن بداند. اگر منابع مورد نياز برای تغيير يک ساختمان کمتر از منابع مورد نياز برای تخريب و بازسازی آن باشد، بايد از اين تغييرات استقبال نمود. نو سازی ساختمان های موجود در شهر های بزرگ و کوچک همچنين مي تواند موجب حفاظت از منابع مورد استفاده جهت تخريب و باز سازی ساختمان، و بدين ترتيب جلوگيری از تخريب جامعه شود.

 

 

اصل چهارم:احترام به کاربران

معماري سبز به تمام افراد استفاده کننده از ساختمان احترام مي گذارد. به نظر مي رسد که اين اصل ارتباط اندکي با آلودگي، تغيير اقليم جهاني و تخريب لايه ازون داشته باشد، اما فرايندی سبز از معماري که شامل احترام برای تمام منابع مشترک در ساختمان کامل هستند، انسان را از اين مجموعه خارج نمي نمايد. تمام ساختمان ها توسط انسان ها ساخته مي شوند، اما در بعضي سازه ها حقيقت حضور انساني محترم شمرده مي شود، در حالي که بعضي ديگر در تلاش برای رد ابعاد انساني در فرايند ساخت هستند.

احترام بیشتر به نیاز های انسانی و نیروی کار می تواند در دو مسیر مجزا مورد تجربه قرار بگیرد . برای یک ساختمان ساز حرفه ای , توجه به این نکته ضروری است که ایمنی و سلامت مصالح و فرآیند های شکل دهنده ساختمان , به همان میزان که برای کارگران و یا استفاده کنندگان آن مهم است , برای کل جامعه بشری نیز از اهمیت برخوردار می باشد . معماران به تدریج متوجه وجود سم های مختلف در سایت های ساختمانی شده اند , به تازگی استفاده از موارد عایق داراری سی اف سی و یا استفاده از سایر مصالح خطرناک در ساختمان ممنوع شده است . شکل دیگر مشارکت انسانی که نیازمند توجه است , اشتراک و دخالت مثبت کاربران در فرآیند طراحی و ساخت است که اگر به طور موثری به کار گرفته نشود , یک منبع بسیار کارا و مفید به هدر رفته است . تعداد زیادی از ساختمان , از این انرژی استفاده کرده اند و نتایج حاصل از آن نیز موجب رضایت در خلق ساختمان های بزرگ شده است .

اصل پنجم:احترام به سايت

هر ساختمان بايد زمين را به گونه اي آرام و سبک لمس کند.

معمار استراليايي گلن موکارت اين جمله عجيب را بيان مي کند، که ساختمان بايد زمين را به گونه اي آرام و سبک لمس کند اين گفته يک ويژگي از تعامل ميان ساختمان و سايت آن را در خود دارد که براي فرآيند سبز امری ضروری است، و البته دارای ويژگي های گسترده تری نيز هست. ساختماني که انرژی را حريصانه مصرف مي کند، و با مصرف کنندگان و کاربران خويش بيگانه است، هرگز زمين را به گونه اي آرام و سبک لمس نمي کند. صريح ترين تفسير اين گفته، اين است که مي توان هر ساختمان را از درون سايت ساخته شده در آن خارج نمود و شرايط قبل از ايجاد ساختمان را دوباره در سايت احيا نمود.

در جوامع زندگي بومي و سنتي خود را براي يکجانشيني ترک کرده اند و معماران وارد عرصه طراحي شده اند، هنوز نيز برای ايجاد نمايشگاه های مختلف و ديگر فعاليت های فرهنگي نيازی مستمر به سازه هاي موقت وجود دارد. اين قبيل سازه ها اغلب شکل چادرهای باديه نشينان را بخود نمي گيرند؛ با اين وجود، يک مثال قابل توجه از استفاده از اين فن آوری متفاوت، طراحي صورت گرفته توسط معماران هلندی برای فستيوال ۸۶ در سونسبيک است. اين سازه براي حفاظت از مجسمه های شکستني واقع در خارج ساختمان طراحي شده بود و به علاوه بايد به گونه ای طراحي مي شد که به چشم نيايد.در اين سازه از چهارنوع  مصالح يعني بتن پيش ساخته برای پي ها، شيشه های شفاف برای ديوارها و سقف، فولاد برای خرپاها و اتصالات و سيليکون رزيني براي اتصال صفحات شيشه به يکديگر استفاده شد.باله های شيشه ای نيز به ديوارهای شيشه ای چسبانده شده بودند تا صلبيت بيشتری را ايجاد کنند و همچنين مکاني را برای اتصال خرپاهای فلزی سبک حامل سقف شيشه ای فراهم نمايند. کف ساختمان، زمين عادی بود و برای جلوگيری از گل شدن فقط با چوب پوشانده شده بود. پس از پايان فستيوال اين ساختمان دوباره از يکديگر جدا گرديد و پي آن نيز از محل خارج، و خاک برداشته شده به جای خود بازگردانده شد؛ و بدين ترتيب زمين سايت بدون هيچ تغييری به وضعيت آن پيش از برگزاری فستيوال بازگشت. اين ساختمان را مي توان برای استفاده در هر نمايشگاه يا فستيوال ديگر به کار گرفت و يا اعضای آن را مي توان در هر سازه ديگر مورد استفاده قرار داد.

 

اصل ششم:کل گرايي

تمام اصول سبز نيازمند مشارکت در روندی کل گرا برای ساخت محيط مصنوع هستند.

يافتن ساختمان هايي که تمام اصول معماری سبز را در خود داشته باشند، کار ساده ای نيست، چرا که معماری سبز بايد بيش از يک ساختمان منفرد در قطعه زمين خود را شامل شود، و بايد شامل يک شکل پايدار از محيط شهری باشد. شهر، موجودی فراتر از مجموعه ساختمان هاست؛ در حقيقت آن را مي توان بصورت مجموعه ای از سامانه های در حال تعامل ديد سامانه هايی براي زيست، کار و تفريح که به صورت اشکال ساخته شده کالبد گرفته اند. با نگاه دقيق به اين سامانه هاست که مي توانيم چهره شهر آينده را ترسيم نماييم”

 

Loading

Leave a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *